موضوع: "ماه محرم"

کاروان عشق

کاروان عشق

باد می وزد…

بوی محرم استشمام می شود

پنجره را باز میگذارم، شاید باد، کمی بوی عطر سیب حرمت را برایم بیاورد.
من از دوردست ها
از پشت فاصله های سرد
دلم را به سوی تو به پرواز درمی‌آورم
می آیم روبروی شش گوشه ات
آنجا که زمینیان در ملکوت پرواز می‌کنند،
می آیم تا در آغوش ضریحت عشق را پیدا کنم.
به تو سلام می‌دهم
از همین فاصله دور
اما با دلی به نزدیکی یک چشم بر هم زدن

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

تمام شهر سیاه پوش ارباب شده
ذکر یا‌حسین در همه جا پیچیده
صدای پای کاروان به گوش می‌رسد، کاروان عاشورایی
حسین به سمت کرب و بلا رهسپار است
با توشه ای از نور
و یارانی شیدایی
می‌آید تا زمین کربلا را به سرخی خونش مطهر کند
می‌آید تا سَر دهد بر سَرِ اسلام.
خوش آمدی اربابم
اینجا
این حرامیان
از قبل خنجر تیز کرده اند برای بریدن نفس حق
بیا که چشم انتظار تواند…
کربلا معرکه رسواییشان است.
صدای حق با تیزی شمشیر کفر خاموش نمی‌شود…
بیا و حماسه ای به پا کن
حماسه ای حسینی. 

 

عقیق