کلید واژه: "عید غدیر خم"

دستِ بیعت

دستِ بیعت
خورشید آخرین نگاهش را به صحرا میدوزد گرمای تابستان بر تن خسته دقایق می نشیند صدای شن های روان و زنگ بیگاه شتران در هم آمیخته و برکه بی آب را در مانم فرو برده است غدیر تشنه تر و بی آب تر از قبل چشم به دوردست ها دوخته سکوت حوالی میشکند صدای زنگ کاروان… بیشتر »

عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ

عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ
خورشید پرتوهای نورانی و گرمابخشش را گسترانده بود و برکه ای بی آب در دل صحرا به تلاطم درامده بود. گویا چشم انتظار رسیدن بزرگترین کاروان حجاج بود. کاروان به محل غدیرخم رسید و از جانب خدا وحی آمد که در این محل توقف کنید! یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من… بیشتر »