پروازی در اوج کلام
قلم در دست گرفته ام
و چشم دوخته ام به نوشته های کتاب
اما نگاهم به دوردست های اندیشه ام گره خورده
جسمم در اینجا مانده و روحم در آنجا گم شده
مطالب کتاب کلام اسلامی هم حریف پیدا کردن این روح سرکش نیست و نمی تواند آن را سر جای جسمش بنشاند
و استاد هم…
مانده ام که چه عاقبتی خواهم داشت با این وضع تضییع حق الناس و…
بیچاره جسم نحیفم که اینقدر ساکت و آرام سر به کتاب مانده و معلوم نیست یار بی وفایش کجا سرگردان است
بلاخره با صدای فردی بیگانه از فکر بیرون آمدم
این ماشین L90 پیش فضای سبز از هرکس هست بیاد برداره می خوان درختو قطع کنن!!!
صدایش را داشتیم اما تصویر نه…
و تمام دوستان مات و مبهوت به یکدیگر نگاه می کردند که استاد فرمودند الان میام!!!
اینجا بود که به قدرت یک صدای غیرقابل پیش بینی در خارج شدن از افکار پی بردم
و الان روح سرکشم سرجای جسمش نشسته و چشم دوخته به سخنان گهربار استاد!!
#به_قلم_عقیق (مریم کنعانی هرندی)
(تاریخ واقعه: چهارشنبه14رمضان1439قمری ساعت 9:30صبح)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط عقیق در 1397/03/11 ساعت 01:33:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/04/02 @ 05:33:25 ب.ظ
ناشناس [بازدید کننده]
جالب بود
1397/03/14 @ 03:37:08 ب.ظ
حضرت مادر (س) [عضو]
سلام چه جالب این پرنده خیال به همه گیر داده
1397/03/15 @ 01:04:37 ق.ظ
عقیق [عضو]
سلام دقیقا، به ما بدجور گیر داده (((:
1397/03/12 @ 02:08:57 ق.ظ
عقیق [عضو]
سلام.پس من جفت دارم *_*
خدا شفامون بده (:(:(:
1397/03/12 @ 01:29:43 ق.ظ
... [عضو]
این حال روز همیشه من سر کلاس و هنگام درس خوندن هست:)